نویسنده این یادداشت امیر گربانیان کارشناس ارشد سرمایه گذاری هوشمند است.
معمولاً مهم ترین عاملی که سرمایه گذاری خطرپذیر را از سایر انواع سرمایه گذاری در سایر دارایی ها جدا می کند، عامل ریسک است و سرمایه گذار خطرپذیر همانطور که از نام آنها پیداست ریسک گریزتر از سایر سرمایه گذاران شناخته می شود. ریسک پذیری ویژگی است که اغلب در بیشتر مطالبی که صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر نیاز به معرفی و بررسی دارد به آن اشاره می شود. من فکر می کنم که تمرکز بیش از حد بر این عامل منجر به سوء تفاهم در مورد مدل کار سرمایه گذاران خطرپذیر شده است. البته ریسک پذیری VIC ها چیز بدی نیست، اما نادیده گرفتن برخی نکات دیگر می تواند منجر به شکل گیری انتظارات و انتظاراتی به خصوص از سوی تیم کارآفرینی به سرمایه گذاران شود که لزوماً صحیح نیست.
اغلب پیش می آید که وقتی با یک کارآفرین در مورد ابعاد کسب و کارش صحبت می کنیم، با جملاتی مانند «شما اهل بصیرت هستید و وظیفه شما این است که ریسک کنید»، «سیاه پوستان ایرانی حاضر به ریسک نیستند» و… مواجه می شویم. . با توجه به مشکلاتی که تاکنون با آن مواجه شده ام، سه نکته ای که در زیر به آنها اشاره خواهم کرد، نکاتی هستند که معمولا در این موضوع کمتر مورد توجه قرار می گیرند:

نکته اول واضح است. مهم نیست در چه نوع دارایی سرمایه گذاری می کنید، نمی توان بدون فکر و ارزیابی منافع در سناریوهای مختلف تصمیم گرفت که ریسک کنید یا مجموعه ای از ریسک ها. اگرچه ریسکپذیری یکی از ویژگیهای مهم برنامهها است، اما باید توجه داشت که هدف VC صرفاً به حداکثر رساندن ریسک نیست (همانطور که نباید به حداقل رساندن ریسک باشد). سرمایهگذار قبل از تصمیمگیری برای سرمایهگذاری، با این فرض که همه جنبههای کسبوکار به خوبی پیش میرود، در نهایت پاداشها را در نظر میگیرد. طبیعتاً میزان ریسک سرمایه گذار تابعی از میزان پاداش این سرمایه گذاری خواهد بود. در واقع در این فضا ریسک در برابر پاداش معنا پیدا می کند. لازم دیدم به این نکته اشاره کنم، زیرا مواجهه با موقعیتهای پرخطر و «اگرها» و «اما»های زیاد در هنگام نگاه کردن به استارتآپها امری عادی است، در حالی که فرصت (Remuneration Investment) برای سرمایهگذاری جذاب و بزرگ نیست. و ما ریسک می کنیم توجیه. بنابراین، قبل از به چالش کشیدن سرمایهگذاران در مورد ریسکپذیری، ابتدا روشن کنید که آیا با سرمایهگذار در مورد اندازه و جذابیت فرصت موافق هستید یا خیر. به خاطر داشته باشید که «جذابیت» یک موضوع نسبی است. در واقع شما می توانید با سرمایه گذار در مورد اندازه فرصت به توافق برسند، اما در عین حال این اعداد برای شما بسیار جذاب هستند. سرمایه گذار نباید جذاب باشد و انتظار ارقام بزرگتری داشته باشد.

دومین موضوعی که باید به آن پرداخته شود، مقایسه ریسک پذیری اپلیکیشن های ایرانی و خارجی است. قصد پاسخگویی به این سوال را ندارم که آیا میانگین ریسک اپلیکیشن های ایرانی و خارجی در یک سطح است یا خیر، زیرا اولاً فکر می کنم جنسیت این سوال به گونه ای است که بدون تحقیق جدی، هیچ پاسخی به وی، پاسخ نادرست خواهد بود، و ثانیاً، من فکر نمی کنم پاسخ به این سوال تغییر زیادی کند. اما یک چیز وجود دارد که فکر می کنم اغلب در مقایسه ها نادیده گرفته می شود. در طبقه بندی کلی ریسک ها به دو دسته ریسک های سیستمی و ریسک های غیر سیستماتیک تقسیم می شوند.
ریسک های سیستمیک ریسک هایی هستند که از عوامل خارج از کسب و کار ناشی می شوند و خارج از کنترل کسب و کار هستند. عواملی مانند تورم، نرخ ارز، نرخ رشد اقتصادی، تحریم ها، ریسک های نظارتی و غیره. نمونه هایی از ریسک های سیستماتیک هستند. در مقابل، ریسکهای غیرسیستماتیک ریسکهای مرتبط با خود کسبوکار هستند. ریسک هایی مانند ریسک تیم، ریسک توسعه محصول، ریسک نقدینگی و غیره. نمونه هایی از ریسک های غیر سیستماتیک هستند. هنگام مقایسه برنامه ها، خطرات سیستمیک اغلب نادیده گرفته می شوند. معیارهایی که معمولاً بر اساس آنها این مقایسه ها انجام می شود عبارتند از: “تصمیم برای سرمایه گذاری در یک کسب و کار نوپا و میزان پول سرمایه گذاری شده در آن”، “میزان سرمایه گذاری در برنامه های کاربردی در یک منطقه خاص”، “میزان پول”. سرمایه گذاری در استارت آپ ها”. شرکت ها در مجموع “” و … هستند. این عوامل زمانی با هم مقایسه می شوند که محیط و ویژگی های محیطی که در آن این تصمیمات گرفته می شود به ندرت در این مقایسه ها گنجانده شود. محیطی که در آن در چه شرایط اقتصادی، در چه محیطی با چه هزینه سرمایه و نرخ بازده مورد انتظار، در چه فضایی با چه فرصت های توسعه و چشم انداز اقتصادی کار می کنیم عواملی هستند که نمی توان در چنین مقایسه هایی نادیده گرفت.
عواملی مانند هزینه سرمایه و نرخ بازده مورد انتظار مستقیماً بر مقدار پولی که وارد سرمایه خطرپذیر هر کشور می شود تأثیر می گذارد و البته هرچه پول کمتری به سرمایه گذاری خطرپذیر وارد شود، سرمایه گذاران حساس تری گزینه های سرمایه گذاری را انتخاب می کنند. برخی از چالشهای مرتبط با توسعه جغرافیایی استارتآپها در ایران نیز به ریسکهای سیستمی مربوط میشود که در کنار برخی عوامل دیگر، ترسیم چشمانداز مثبت برای گسترش کسبوکار و خدمات در کشورهای دیگر را در بسیاری از موارد غیرممکن میسازد. حجم محدود بازار استارتآپ برای یک کشور قطعاً در صورت موفقیت بر پاداشهای بالقوه کسبوکار تأثیر میگذارد و با کاهش جدی مواجه خواهد شد. به طور کلی، تعداد و شدت ریسکهای سیستمی موجود در ایران با سایر نقاط دنیا که این مقایسهها با آنها انجام میشود قابل مقایسه نیست و قبل از این مقایسهها لازم است سرمایهگذار، محیطی را که در آن سرمایهگذاری میکند در نظر گرفت. ویژگی های اقتصادی و خطراتی که با آن مواجه است.

سومین نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که ریسک سرمایه گذاری برای هر سرمایه گذار بسته به شبکه ارتباطی که دارای دارایی های پولی و غیر پولی است که می تواند به استارت آپ تزریق شود، می تواند متفاوت باشد. به عبارت دیگر، سرمایهگذاری در یک استارتآپ خاص، اگرچه ممکن است برای یک سرمایهگذار تصمیمی پرخطر باشد، اما ممکن است به دلیل داراییها و شبکهای که دارد، برای سرمایهگذار دیگر گزینهای کمریسک باشد. همچنین لازم به ذکر است که نوع ارزیابی ریسک برای سرمایه گذاری های سرمایه گذاری خطرپذیر با سرمایه گذاری در سایر بازارها مانند بازار سرمایه که معمولاً توسط شرکت های بالغ با چندین سال سابقه که در آن حجم زیادی از داده ها و تاریخچه وجود دارد با آن برخورد می شود. اطلاعات . .
وقتی صحبت از استارتآپها به میان میآید، معمولاً ریسکها به گونهای نیستند که بتوان آنها را به راحتی به اعداد معنادار تبدیل کرد. در واقع، نوع ارزیابی ریسک در سرمایه گذاری خطرپذیر یک روش ذهنی است و به شدت به نظرات، قضاوت ها و تجربیات افراد وابسته است و بدیهی است که سرمایه گذاران مختلف ممکن است نظرات و ارزیابی های متفاوتی در مورد ریسک های راه اندازی شما داشته باشند. این یکی از دلایل یافتن سرمایه گذار مناسب برای استارت آپ ها است.