داستان نخبه ترین و خطرناک ترین جاسوس ها همیشه جذاب و خواندنی است، اما کیم فیلبی کاملا متفاوت و متفاوت بود. او مشهورترین جاسوس بریتانیا در دوران جنگ سرد بود و در حالی که برای مسکو جاسوسی می کرد، در رتبه های MI6 قرار گرفت. کیم فیلبی به عنوان یکی از گروههای جاسوسی معروف به کمبریج پنج، دههها به کشور، دوستان و خانوادهاش خیانت کرد و هزاران نفر را به قتل رساند تا اینکه در ژانویه 1963 به اتحاد جماهیر شوروی فرار کرد. شصت سال بعد، داستان دروغ و خیانت او همچنان مسحورکننده است، داستانی که الهامبخش بسیاری از کتابها، فیلمها و درامهای تلویزیونی است.
جیمز هنینگ، آخرین زندگینامه فیلبی، میگوید هنوز اسرار زیادی درباره فیلبی وجود دارد که ما هنوز نمیدانیم، و این بخشی از دلیل جذاب ماندن داستان فیبی است. هانینگ میگوید: «او اولین خائن تاریخ نبود، اما خدا میداند که در این کار بسیار خوب بود. توانایی او در فریب دادن مافوقش فوق العاده بود. هنوز خیلی چیزها هست که ما نمی دانیم. افرادی هستند که می گویند اگر او شناسایی نمی شد، می توانست رئیس MI6 و لقب شوالیه شود. و هیچ کس دقیقاً نمی داند که او در طول جنگ چه کرده است. «انواع اتهاماتی وجود دارد که او کارهای زیادی انجام داده است که نقش بریتانیا را در جنگ تغییر داده است، اما ما تقریباً هیچ چیز در مورد او نمی دانیم.
او در ادامه درباره معروف ترین جاسوس بریتانیا در اتحاد جماهیر شوروی می گوید: «همه ما علاقه انسانی به خیانت داریم و فیلبی در این کار به طرز باورنکردنی موفق بود. من با افراد زیادی صحبت کرده ام که می گویند او بامزه ترین و دوست داشتنی ترین فرد است. شما نمی توانید تصور کنید که با شریکی مودب و دوست داشتنی تر از او ملاقات کنید.”
دکتر کریستوفر مورفی، استاد مطالعات اطلاعات در دانشگاه سالفورد نیز با این موضوع موافق است و میگوید: «نه تنها برای فیلبی، بلکه برای همه اعضای کمبریج پنج، شیفتگی پایداری وجود دارد». به نظر من به داستان جاسوسی محدود نمی شود و باید بُعد موقعیت اجتماعی او را نیز در نظر بگیرید، فیلبی یکی از بهترین افراد در این حلقه جذاب بود. او یک جاسوس در MI6 بود. خیانت، رابطه جنسی، خیانت و قلدری نیز وجود داشت. این داستان تمام اجزای یک سریال اجتماعی محبوب را داشت. این یک مسئله کاملاً انسانی است. برای درک جذابیت این جنبه های داستان او لازم نیست به جاسوسی علاقه داشته باشید.
فیلبی پسر یک دیپلمات بریتانیایی بود که در دهه 1930 هنگام تحصیل در دانشگاه کمبریج با کمونیسم آشنا شد. او یکی از چندین دانشجوی بریتانیایی بود که از مسکو در دانشگاه استخدام شد. فیلبی که یک وطنپرست بود، در طول جنگ جهانی دوم، علیرغم تمایلات کمونیستیاش، به MI6 پیوست.
هانینگ می گوید: «پدرش با او برای شام با زنی از MI6 رفت. این زن MI6 در یک لحظه که بلند می شود تا به توالت برود، به پدرش می گوید که او الان رفته، مگر او در دانشگاه کمونیست نبود؟ و پدرش پاسخ می دهد: نه، نگران نباش، او از همه این چیزها گذشته است. و همین بود. او بیشتر از هر کس دیگری شبیه کسی بود که شما می شناسید. آیا به مدرسه یا دانشگاه مناسبی رفته اید؟ او قبلاً تلاش کرده بود وارد خدمات اجتماعی شود، اما برخی از اساتیدش از نوشتن توصیه نامه برای او خودداری کردند. این مشکل عملا فراموش شد.»
در پایان جنگ جهانی دوم، فیلبی – با اسم رمز سانی که توسط مقامات امنیتی شوروی برای او انتخاب شد – رئیس سرویس ضد جاسوسی MI6 بود و در سال 1949 به عنوان فرستاده ارشد MI6 به واشنگتن رفت. اعتقاد بر این است که او هزاران سند محرمانه را در طول مدت حضورش در آژانس با سرویس امنیتی شوروی به اشتراک گذاشته است. به گفته هانینگ، مقدار الکلی که فیلبی نوشیده بود می توانست او را بکشد: «او فوق العاده بود. یک نفر که با او صحبت کردم گفت که هیچکس نمی تواند جاسوس باشد و اینقدر مشروب بخورد، چه برسد به جاسوس دو لبه. او زیاد مشروب مینوشید و هیچ اهمیتی نمیداد. هیچ کس دلیلی برای شک به او نداشت.»
فیلبی مسئول هزاران کشته پس از افشای اطلاعات به متفقین بود، زمانی که ایالات متحده و بریتانیا در حال برنامه ریزی برای اعزام نیرو به آلبانی طرفدار شوروی بودند. خیانت او منجر به کشته شدن ده ها مامور انگلیسی در آلبانی شد. آمریکایی ها زمانی مشکوک شدند که دوستان فیلبی از حلقه پنج نفره کمبریج، گای بورخس و دونالد مک کلین، در سال 1951 به اتحاد جماهیر شوروی فرار کردند، پس از اینکه فیلبی به آنها گفت که شبکه آنها در شرف افشا شدن است. فیلبی سپس مجبور به ترک MI6 شد، اما ماموران ضد جاسوسی هنوز هیچ اطلاعات یا مدرکی نداشتند که بدون شک به او مشکوک شده و او را متهم کنند.
دکتر مورفی میگوید: «از همه نظر او فردی جذاب بود که همه را به سمت خود جذب میکرد. پنج سال بعد، فیلبی به عنوان یک روزنامه نگار در بیروت شروع به کار کرد و کار خود را به عنوان جاسوس شوروی از سر گرفت تا اینکه مجبور شد به جاسوس بودنش اعتراف کند و در سال 1963 به عنوان همسر سوم و فرزندانش از سمت چپ دومش به روسیه گریخت. . هانینگ می گوید: «برای بسیاری از ما، دوستان و خانواده ما در اولویت هستند، اما این برای او نبود. سیاست مطلقاً مهمترین چیز بود. او منحصر به فرد بود. آنچه که من بسیار قابل توجه یافتم این بود که همه تعهد او به مسکو را دست کم گرفتند. همکارانش در MI6 بر این باور بودند که او برای مواجهه با عواقب اعمال خود بازخواهد گشت.
همسرش یک بار به او گفت که اگر قرار باشد بین فرزندانت از یک سو و حزب کمونیست از سوی دیگر یکی را انتخاب کنی، کدام را انتخاب می کنی؟ او نتوانست سوال را بفهمد. گفت البته طرف. در اولویتهایش مهمترین چیز بود. طرف دیگری که تعهد خود به مسکو را دست کم گرفت، خود مسکو بود. فیلبی معتقد بود که به او یک شغل مهم و خدمات بزرگ در KGB داده خواهد شد. اما آنها او را باور نکردند. بنابراین، با در نظر گرفتن همه چیزهایی که او برای این هدف از سر گذرانده، یک لحظه بسیار خنده دار وجود دارد.
فیلبی بقیه عمر خود را در روسیه گذراند و تنها یک شغل ضعیف در KGB داشت. او در سال 1988 در سن 76 سالگی، 35 سال پس از فرارش درگذشت و به گفته همسر چهارمش، روفینا پوهوآ، که در سال 1971 با او ازدواج کرد، پس از اقدام به خودکشی با میگاساری در حالی که رویای کمونیسم را در سر می پروراند. کاری که کرده بود در حالی که فیلبی در بریتانیا منفور بود، در اتحاد جماهیر شوروی یک قهرمان به خاک سپرده شد و پس از مرگ او مدال های افتخار متعددی اعطا شد.
فیلم ها و سریال های زیادی درباره جاسوسان به خصوص جاسوسان در زمان جنگ جهانی دوم و جاسوسان در دوران جنگ سرد که هوش در اوج خود بود ساخته شده است. کیم فیلبی همچنان الهام بخش داستان های زیادی در سریال ها و فیلم ها است و اواخر سال گذشته سریالی به نام جاسوس در میان دوستان در ITV با بازی گای پیرس در نقش فیلبی و دیمین لوئیس در نقش دوست و همکار مامور MI6 توسط نیکلاس الیوت راه اندازی شد. فیلبی همچنین از شخصیت افسر اطلاعاتی آرچیبالد “آرچی” کامینگز الهام گرفت که در فیلم “چوپان خوب” در سال 2006 با بازی بیلی کروداپ آمریکایی به تصویر کشیده شد.
در سال 2003، سریال درام کمبریج جاسوسان بیبیسی با بازی توبی استیونز در نقش فیلبی، به دنبال استخدام چهار دانشآموز برجسته بریتانیایی توسط شوروی در دهه 1930 بود. در رمان جان لو کاره که در سال 1974 منتشر شد، شخصیت بیل هدن یک خائن معروف و رده بالا شبیه فیلبی است. این شخصیت بعداً در نسخه تلویزیونی توسط ایان ریچاردسون و در نسخه سینمایی 2011 توسط کالین فرث بازسازی شد. در سال 1987، مایکل کین در فیلم چهارمین پروتکل ظاهر شد که در آن مایکل بیلتون نقش کیم فیلبی را بازی کرد.