10 تا از احمقانه ترین کلیشه های کارتونی دیزنی

22 فوریه 1401 در 9:07 ب.ظ

انیمیشن های دیزنی برای همه خاطره انگیز هستند، اما این انیمیشن ها یک مشکل احمقانه دارند که احتمالا با توجه به آن، دیگر نمی توانید از این انیمیشن ها لذت ببرید! این شما هستید و اینها 10 مورد از احمقانه ترین کلیشه های دیزنی هستند.

دیزنی یکی از غول های دنیای هالیوود است که آثار ماندگار زیادی خلق کرده است، اما یکی از بزرگترین مشکلات فیلم ها و انیمیشن های این کمپانی بزرگ استفاده از کلیشه های فوق العاده تکراری است که قبل از دیدن یکی از آنها می توان انتظار داشت. فیلم های دیزنی که او آنها را داشت.

این کلیشه ها انیمیشن های دیزنی را نابود کردند!

اگر سال هاست که انیمیشن های دیزنی را تماشا می کنید، احتمالاً می توانید از قبل با دیدن چند سکانس از کار جدید این کمپانی، عناصر موجود در فیلم و پایان داستان را به راحتی پیش بینی کنید!پایان خوش، ماجراهای عاشقانه تکراری، شخصیت های تک بعدی ، خلاصه خوب زیبایی و… تنها بخشی از کلیشه های دیزنی است که در ادامه با آن ها آشنا خواهیم شد.

وقتی ایده ای ندارید فیلم نسازید!

این یک کلیشه رایج در فیلم های دیزنی نیست. بلکه به سیاست کلی این برند مبنی بر ساخت دنباله های کم کیفیت برای فیلم های خاطره انگیزش مربوط می شود. دیزنی کمتر فیلم هایی با ایده های اصلی می سازد و به ساخت دنباله ها یا بازسازی های بی کیفیت از فیلم های موفق قبلی خود بسنده می کند.

کلیشه های دیزنی

نمونه کوچکی از دوشیدن بی پایان دیزنی، داستان اسباب بازی است. نسخه سوم این فیلم به هیچ وجه کیفیت نسخه های قبلی را نداشت، اما دیزنی نسخه چهارم این سری را ساخت و همچنین قسمت های جداگانه ای ساخت تا نشان دهد برای ادامه سریالی که حدود سی سال است مشکلی ندارند.

ساخت قسمت های جدید برای فیلم های موفق هیچ ایرادی ندارد و حتی در مواردی مانند فیلم های بتمن کریستوفر نولان، قسمت دوم موفق تر از قسمت اول بوده است، اما چندین سال است که دیزنی بیشتر بودجه خود را صرف بازسازی فیلم های قدیمی کرده است. فرنچایز، یا در بهترین حالت Mode قسمت جدیدی از سری موفق خود را منتشر می کند. باید دید کی دیزنی به این کلیشه اهمیت نمی دهد و ایده های جدید و جذاب خود را به رقبای خود نشان می دهد.

حیوانات شخصیت اصلی زیبا هستند، اما دیزنی بهتر است آنها را نادیده بگیرد!

حضور یک حیوان ناز در کنار شخصیت اصلی انیمیشن های دیزنی نه تنها مشکلی ایجاد نمی کند، بلکه می تواند لحظات طنز و خنده داری را رقم بزند. اژدهای مولان به نام موشو یکی از بهترین حیوانات همراه برای شخصیت های اصلی است که مورد علاقه طرفداران است و در خلق لحظات خنده دار بسیار عالی عمل کرده است.

انیمیشن دیزنی

مدتی است که دیزنی علاقه زیادی به استفاده از حیوانات با شخصیت های اصلی دارد که احتمالاً دلیل سود بالای فروش عروسک های مربوط به این حیوانات است. دیدن حیوانات زیبای دیزنی در برخی فیلم ها جالب است، اما این واقعیت که دیزنی از خوک، ایگوانا و غیره استفاده می کند. به عنوان یک حیوان به عنوان شخصیت اصلی تقریباً در تمام انیمیشن های آنها، واقعاً کلیشه آزار دهنده است و دیزنی بهتر است از دوشیدن این حیوانات بیچاره دست بکشد!

  شرکت جک دورسی با تجهیزات خورشیدی شرکت ایلان بیت کوین استخراج می کند

عشق در نگاه اول دیگر جذاب نیست!

اگر بگوییم دیزنی توانسته است امپراتوری خود را برای چندین دهه با استفاده از ایده عشق در نگاه اول گسترش دهد، اغراق نکرده ایم. این ایده شاید برای دهه ها مخاطب را راضی کرده باشد، اما اکنون استفاده دیزنی از این ایده تنها می تواند از ارزش فیلم های آنها بکاهد. اگرچه این کلیشه بیشتر در انیمیشن های کلاسیک دیزنی مانند تارزان یافت می شود، اما حتی در قرن بیست و یکم، دیزنی از این ایده در فیلم هایی مانند Wall-E و Cars استفاده کرد.

تارزان

این ایده قدمتی به اندازه سینما دارد، اما استفاده بیش از حد از این کلیشه بیش از آنکه استفاده از روشی موفق در توسعه داستان را نشان دهد، نشان دهنده تنبلی فیلمنامه نویسان است. عاشقانه های پیچیده تر که فقط بر اساس ظاهر نیستند، ممکن است برای مخاطب امروزی جذاب تر باشند. البته نباید فراموش کرد که مخاطب اصلی بسیاری از فیلم های دیزنی کودکان هستند و شاید داستان های پیچیده عاشقانه برای آنها جذابیت خاصی نداشته باشد.

همه به طور مطلق خوب یا بد نیستند. خاکستری هم هست!

دیزنی پر از شخصیت های دوست داشتنی و نفرت انگیز است و این یکی از بزرگترین مشکلات انیمیشن این غول هالیوودی است. ما انتظار نداریم که دیزنی انیمیشن های خود را با شخصیت های خاکستری که در بسیاری از فیلم های سینمای آمریکا از دهه 1970 و پس از شروع جنگ ویتنام دیده بودیم، اجرا کند، اما تماشای شخصیت های تک بعدی که برچسب آنها را می زنند واقعا خسته کننده شده است. “خوب” یا “بد”.

کلیشه های دیزنی

دیدن پیروزی خیر بر شر اکثراً جذاب است، اما اگر دیزنی می توانست در کنار شخصیت های کاملا سیاه یا سفید از شخصیت های خاکستری استفاده کند، انیمیشن های جذاب تری را شاهد بودیم.

شاید بسیاری از مخاطبان سینمای امروزی ترجیح می دهند که خوب و بعدی را از قبل برایشان تعریف کرده باشند، اما زمانی که عملکرد شخصیت ها در ذهن بیننده زیر سوال می رود و به جای استودیو فیلم، این ما هستیم که به شخصیت ها برچسب بزنید، ارزش آنها افزایش می یابد.

شخصیت هایی مانند مادر گاتل (راپونزل) یا اسکار (شیر شاه) شرورهای خوبی هستند، اما اگر انگیزه های اصلی آنها (مثل جوانی یا قدرت نامحدود) را بردارید، چیزی از قهرمان باقی نمی ماند! شخصیت های شرور دیزنی معمولا به گونه ای طراحی می شوند که هیچکس نمی تواند با آنها ارتباط برقرار کند و این مورد که به یکی از بزرگترین کلیشه های دیزنی تبدیل شده است باید هر چه زودتر از بین برود.

اینکه زشت بد است و زیبا خوب است یک کلیشه توهین آمیز است!

در بسیاری از انیمیشن های دیزنی، شخصیت های اصلی و شخصیت های مثبت فوق العاده زیبا هستند و هیچ اشکالی در ظاهر آنها وجود ندارد. زیبایی شخصیت های مثبت دنیای دیزنی با ویژگی های جذابی که دارند می خواهند زیبایی درونی خود را به نمایش بگذارند در حالی که در عین حال شخصیت های منفی معمولا ظاهری زشت دارند. این مورد نه تنها یکی از کلیشه های گذشته دیزنی است، بلکه منجر به ایجاد استانداردهای نادرست زیبایی شده است که می تواند برای کودکان به خصوص دختران جوان که از مخاطبان اصلی انیمیشن های دیزنی هستند، مشکل ساز باشد.

  گلکسی A73 با چیپست اسنپدراگون 778G در گیک بنچ مشاهده شد

کلیشه های دیزنی

این کلیشه دیزنی واقعاً درس‌های مهمی به بچه‌ها نمی‌دهد و با دنیایی که بچه‌ها قرار است با آن درگیر هستند متفاوت است. در این موضوع بهتر است ماجراهای امبر هرد که یکی از زیباترین هنرپیشه های هالیوود است و دردسری که جانی دپ به همراه داشت فراموش نشود!

شخصیت های مردی که شاهزاده خانم های دیزنی عاشق آنها می شوند، بیشتر از یک تکه مقوا تک بعدی هستند!

همانطور که قبلاً گفتیم مخاطب اصلی دیزنی کودکان هستند، اما برای چندین دهه استفاده از شخصیت های مردی که شخصیتی تک بعدی دارند و شاهزاده خانم عاشق آنها می شود، به بهانه ساده سازی داستان برای کودکان، اصلا منطقی نیست. .

در کنار کودکان، بسیاری از انیمیشن‌های عاشقانه دیزنی، مخاطبان بزرگسالی را به دنبال داستان‌های جالب‌تری مانند عاشق شدن دو دشمن، کشمکش‌های رابطه‌ای (مثل داستان راس و راشل در دوستان)، شخصیت‌های چند بعدی و غیره دارند. ، که در کمتر انیمیشن دیزنی شاهد آن هستیم.

شاهزاده اریک

دیزنی نه تنها از این عناصر داستانی استفاده نمی کند، بلکه برای مدت طولانی در فیلم های دیزنی، شخصیت مردی که شخصیت اصلی عاشق او می شود، مردی جذاب با آرواره ای زیبا و بی عیب و ویژگی های رفتاری مانند سر خمیده و داستان ادامه دارد.!

شاهزاده اریک از پری دریایی کوچک یا شاهزاده تلنگر از زیبای خفته نمونه های بسیار خوبی از این کلیشه دیزنی هستند. دیزنی به عاشقان مرد بهتری نیاز دارد تا بتوانند به درد عاطفی داستان بیفزایند و فقط زیبا و زیبا نباشند.

شاهزاده خانم های دیزنی در داستان مشکل هیچ گیرنده ای ندارد!

اگر فکر می کنید هیچ پیری از پرنسس های خسته کننده دیزنی وجود ندارد، سخت در اشتباهید! دیزنی داستان خود را با استفاده از ماجراهای شاهزاده خانم گیر افتاده در شرایط سخت خلق کرد، ماجراهایی مانند گیر افتادن در موقعیت دشوار مانند قلعه و انتظار برای نجات قهرمان مرد داستان دیگر برای مخاطب امروزی جذاب نیست و دیزنی باید فکر کند. در مورد این این کلیشه کند است.

با توجه به راهی که هالیوود پیش می رود، دیگر شاهد شاهزاده خانم های بیچاره دیزنی نیستیم و اکنون شخصیت های زن قدرتمندی مانند موانا مسیر سرنوشت خود را تعیین می کنند و دیگر شاهزاده خانم های قدیمی خسته کننده دیزنی وجود ندارند.

دیزنی

دختر بی دفاعی که توسط هرکول یا سفید برفی بدون انگیزه های جذاب و منتظر نشستن شاهزاده نجات می یابد دیگر فایده ای ندارند و خوشبختانه به نظر می رسد دیزنی قصد استفاده مجدد از این کلیشه را ندارد.

همیشه ختم به خیر نمی شود!

وقتی حالمان خوب نیست، همه ما دوست داریم فیلم هایی را ببینیم که در آن همه چیز به خوبی به پایان می رسد و شخصیت ها پایان خوشی دارند. اگرچه این فیلم ها حال و هوای خوبی دارند، اما دیزنی با آن زیاده روی کرده و مانند سریال های شبکه دو، همه می دانیم که شخصیت های مثبت باید برنده شوند و پایان خوشی داشته باشند!

  ریزر لپ تاپ های گیمینگ جدید Blade 16 و Blade 18 را معرفی کرد

با این حال، واقعیت این است که حتی زمانی که عاشقان دیزنی با هم ملاقات می کنند و دست در دست هم در افق ناپدید می شوند، مشکلات زیادی در انتظار آنها است که دیزنی علاقه ای به نشان دادن آنها ندارد. به هر حال در بیشتر داستان های عاشقانه فیلم زمانی تمام می شود که معشوق و معشوق به هم می رسند و مشکلات آینده شان را نشان نمی دهند!

یک کلیشه دیزنی

ما انتظار نداریم که دیزنی فیلم های خود را با پایانی مانند Se7en یا Sweeney Todd به پایان برساند، اما این یک کلیشه خسته کننده شده است که در تمام فیلم های دیزنی، همه مشکلات حل می شود و موقعیت های پیچیده ای برای شخصیت ها باقی نمی ماند.

جوک فقط یک بار خنده دار است. چند بار می خواهید به یک شوخی بخندید؟

وقتی یک جوک خنده دار پیش می آید، استفاده مکرر از آن ساده ترین کاری است که یک نویسنده تنبل می تواند انجام دهد. بسیاری از فیلم های جدید دیزنی در مقایسه با گذشته تم کمدی تری دارند و در هر فیلم شاهد صحنه های خنده دار زیادی هستیم. اما گاهی دیزنی در یک شوخی خاص زیاده روی می کند و اعصاب بیننده را به هم می ریزد. این را می توان در فیلم هایی مانند Inside Out مشاهده کرد.

از داخل به بیرون

دیزنی بهتر است به این کلیشه تکراری فکر کند. استفاده از یک جوک یک یا دو بار خوب است، اما وقتی می بینیم که همان شوخی در یک صحنه یا بدتر از آن، کل فیلم تکرار می شود، فقط می توانیم تنبلی نویسندگان دیزنی را ببینیم.

وقتی عشق تبدیل به Deus Ex Machina می شود!

منظور ما از Deus Ex Machina فیلم یا بازی به این نام نیست، بلکه با مفهومی ادبی سروکار داریم که از یونان باستان وجود داشته و پس از گذشت قرن ها هنوز یکی از بزرگترین مشکلات دراماتیک جهان است.

کلیشه های دیزنی

دایره المعارف معتبر بریتانیکا این مفهوم را به شرح زیر توصیف می کند:

شخص یا چیزی که به طور ناگهانی و غیرمنتظره ظاهر می شود یا وارد موقعیتی می شود و راه حلی ساختگی یا ساختگی برای یک مشکل به ظاهر حل نشدنی ارائه می دهد.

متفکران بزرگی مانند ارسطو چندین قرن قبل از دیزنی از این مفهوم و حضور آن در دنیای نمایش تاسف می‌خوردند و اکنون در قرن بیست و یکم، یکی از بزرگ‌ترین غول‌های هالیوود همچنان درگیر این مشکل است. در فیلم های دیزنی گاهی عشق نقش آن کمک نامرئی را بازی می کند و مشکلاتی را حل می کند که قابل حل نیست.

در بسیاری از فیلم های این کمپانی، بوسه عاشق، یافتن یا آشنایی با شخصیت دیگری به طور معجزه آسایی همه مشکلات را حل می کند! باز هم لازم است یادآوری کنیم که می دانیم مخاطب اصلی دیزنی کودکان هستند، اما کودکان امروزی از این ایده تکراری خسته شده اند و ترجیح می دهند داستان با ویژگی ها و منطق به نتیجه برسد.

نظر شما در مورد کلیشه های دیزنی چیست؟ کدام یک از این کلیشه ها برای شما آزاردهنده یا تکراری بود؟ نظر خود را با گجت نیوز و کاربران آن در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

این سایت توسط reCAPTCHA و گوگل محافظت می‌شود حریم خصوصی و شرایط استفاده از خدمات اعمال.